دین توحیدی از قبل از خلقت انسان وجود داشته؟!
اووووه چه چیزا!
ایا میتونین این ادعاتونو با دلایل مستند ثابت کنین؟!
لطفا دلایل مستندتون افسانه ادم از بهشت رانده شد و ابلیس و غیره نباشن چون همون مدعیات هم خودشون جداگانه محتاج اثبات هستن
فعلا به بحث خلقت ورود نمیکنم که همون خلقت از اساس یه ادعای ثابت نشدس
لطفا با دلیل ثابت کنین دین توحیدی قبل از انسانهای اولیه وجود داشته و همچین نام دین موردنظر و مدعی اونو(بقول خودتون پیغمبرشو) ذکر بفرمایین
ضمنا بفرمایین پیروان اون دین چه کسایی بودن؟(میمونها یا دایناسورها یا..)
انسان هراونچه میل داشته و واسش جالب بوده سعی کرده بنوعی خلقش کنه یعنی بسازتش
بنابراین تموم خدایان بدون استثنا خلقت شده دست بشر هستن و براساس ذایقه مردم هردوره و زمانه ای خدای ویژه همون زمان رو ساختن و ارایه دادن
بیش ازین به این بحث نمیپردازم چون نمیخوام سر موضوعات بیربط بااین تاپیک بحث شه
لطفا درصورت تمایل به ادامه بحث تشریف بیارین پ خ
عذر میخوام اما ازین لحظه هرچی تو این تاپیک راجع به موضوعات بیربط بنویسین بنده جواب نخواهم داد(به احترام استارتر تاپیک)
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
با اجازه از استارتر که روی سخنتون با ایشونه من فقط ۳ سوال ازتون میپرسم:
از کجا به این کشف رسیدین هرکی ادیان توحیدی رو قبول نداره حاضره انسان رو ذبح کنه؟
بفرمایین تاالان مسلمونا بیشتر ادم سربریدن یا شیطان پرستا؟
یه جا یه شیطان پرست بمن نشون بده کسیو سر بریده باشه یا دنبال جهاد باشه یا واسه مرگ کسی فتوی صادر کنه
فقط یه نمونه اگه داری نشون بده(که یقینا نداری) تا من هزاران نمونه از سربریدنهایی که بدست مسلمین انجام شده رو واست مثال بیارم(از صدراسلام تاالان)
پ ن : دیده بودیم بعضیا دست پیش میگیرن که پس نیفتن اما دیگه نه اینجوری!
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
آگاهی که نمیتونه خوب رو از بد تشخیص بده موهوماته.
مدیریت یعنی تشخیص خوب و بد در هر موقعیت خاص که بسته به موقعیت و شرایط میتونن متغیر باشن، همون چیزی که ظاهراً شما از درکش عاجزی، مثلاً مصادره اجناس یه محتکرو دزدی کردن میدونی در حالی که نه تنها دزدی نیست بلکه حق مردمه و باید انجام بشه.
شما داری موهوماتی که با عقل جور نیستن به مردم القا میدی، اونوقت من چطور با خودم کنار میام؟
شما باید بگی چطور با خودت کنار میای؟
جمله آخرم امتحان بود که ببینم به کلمه بدترین گناه گیرمیدی که از بد استفاده کردم یا کلام رو متوجه میشی... خب امیدوار کننده بود چون واقعا راجع به کلام بحث کردی..
بحث من درباره دزدی از محتکر نیست، البته اون کار هم غلطه چون نقطه ضعف داره میتونن با برچسب زدن به کسی اموالش رو بدزدن و اتفاقی که پارسال افتاد یه کار حساب شده بود که اموال احتکار شده رو مصادره و به قیمت معقول در بازار پخش کردن و پول رو به محتکر دادن (البته فقط امیدوارم که پولش رو بهشون داده باشن)
بحث من اینه وقتی همه چیز اصولی در نظر گرفته بشه و براش الگوی اجرایی نوشته بشه، دیگه خوب و بد ماهیتشون رو از دست میدن... وقتی پول قابل پیگیری باشه و بشه فهمید از کجا اومده و صرف چی شده، دیگه فروش انسان بی معنی میشه، دیگه قاچاق مواد مخدر بی معنی میشه
مغز من هم محدودیت هایی داره، من هم شاید در فهم نقاط تاریک این بحث عاجز باشم، من راه رو نشون دادم، تحقیق و پیگیریش رو همه میتونید انجام بدید و دانسته هاتون رو همین تاپیک به گوش بقیه برسونید
یه چیز دیگه ای هم هست... خوب و بد یه مرحله ی اضافه ست... مثلا میگی چرا اینکارو کردی؟ میگه چون کار خوبیه؟ دوباره باید بپرسی چرا کار خوبیه؟ تا به جواب برسی... ولی من میگم وقتی خوب و بد حذف بشه وقتی میپرسی چرا این کارو کردی؟ دیگه نمیتونه بپیچونتت حتی اگر شخص قدرتمندی باشه و دلش بخواد جواب سرسری بده و مجبور میشه چراییش رو بگه...
حذف کردن نقاط ضعف و قابل سو استفاده...
ببینید اسمشو هر چی میخواید بذارید، اصول یا الگو یا بستر یا ساختار در هر زمینه ای اگه وجود داشته باشه و بتونه جلوی فساد رو بگیره، این یعنی یه کار خوب انجام شده، این خودش میشه کار خوب کار خیر.
هر تعریفی داشته باشید یا هر روشی به کار بگیرید در واقع سعیتون انجام کار خوب هست و لغو کارهای بد.
پس خوب و بد بهرحال وجود دارن حتی اگه اسمشونو نیارید.
سلام
اینقدر در لغات گیر نکنید مفهوم اصل هست
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
از نظر من خوب یا بد بودن آدما یک خصوصیت نسبی است حالا سوال اینجاست که معیار خوب بودن یا بد بودن یک شخص چیه؟ من خودم جوابم اخلاقه و از نظر من کسی به آدم خوب نزدیک تره که شیوه و کارهاش اخلاقی تر باشه و برعکسش کسی آدم بدیه که از اخلاق فاصله بگیره نمیشه خوب یا بد بودن رو به آگاهی محدود کرد چون نقض این مسله وجود داره خیلی از آدما با دونستن و آگاهی باز هم کار درست رو انجام نمیدن از نظر من هیچ آدم خوبی وجود نداره و هیچ آدم بدی وجود نداره چون بدی و خوبی مطلق نیست و همچنین اینکه لزوما کسی بخاطر حمایت و طرفداری دیگران انسان خوبی نیست وبرعکس کسی که از هیچ حمایت و طرفداری هم برخوردار نباشه دلیل به بد بودن طرف نیست هیچکس حق قضاوت دیگرانو نداره واسه بد بودن و خوب بودنش ، تصمیماتی که آدما میگیرن و بعد از نظر دیگران جنبه بد یا خوب به خودش میگیره زمینه معلولی خاص خودشو داره هرکس دنیارو از نظر خودش میبینه بنا بر شرایط موجودی که برای هرکس وجود داره فرد انتخاب میکنه که چه عملی رو انجام بده شاید از نظر خود فرد کار خوبی باشه و خودش رو آدم خوبی بدونه ولی از نظر بعضی افراد اینطور نباشه آدم خوب از نظر من آدمیه که به باوری که داره عمل کنه
Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling
چرا همه همین نظرو دارن؟
اینجوری حساب کنیم داعشی ها هم جزو خوبا حساب میشن، اخلاقیات خودشون رو دارن، گریه میکنن، پای اعتقادشون کشته میشن...
وقتی کسی آگاه باشه به کاری که میکنه... فقط زمانی که مجبور بشه، پا روی اعتقادش میذاره و خطا میکنه، اون هم دانسته، یعنی سعی میکنه کمتر به کسی آسیب بزنه... ولی کسی که آگاهی نداره، نه تنها احساس بدی هم نمیکنه بلکه ممکنه به کار خودش افتخار هم بکنه و به دیگران هم آموزش بده...
پس... بدون آگاهی داشتن از پیامدهای کاری و درک اون پیامدها... هرکسی میتونه مجرم، جانی و غیره باشه و خودش ندونه و احتمال وقوعش هم همیشه وجود داره...
دوست عزیز منظور از اخلاق خلق و خو نیست داعشی که میگین جنایت میکنه تجاوز میکنه آدم میکشه اگه بخوای اخلاق رو بیشتر بفهمی باید به سرشت انسانیت رجوع کنی همون روحی که خدا در انسان دمید تو ذات همه آدما هست بعضیا بهش اهمیت میدن بعضیا بهش اهمیت نمیدن اخلاق رو اگه بخوای تعریفی کنی میتونی بگی به همه اون چیزی که انسان رو به کمال میرسونه اخلاق میگن که از نظر اعتقادی اگه درنظر بگیری همه اون موعظه هایی که هزاران پیامبر مبعوث شدن که مردم رو به راه راست هدایت کنن میشه اخلاق
Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling
دوست عزیز منظور از اخلاق خلق و خو نیست داعشی که میگین جنایت میکنه تجاوز میکنه آدم میکشه اگه بخوای اخلاق رو بیشتر بفهمی باید به سرشت انسانیت رجوع کنی همون روحی که خدا در انسان دمید تو ذات همه آدما هست بعضیا بهش اهمیت میدن بعضیا بهش اهمیت نمیدن اخلاق رو اگه بخوای تعریفی کنی میتونی بگی به همه اون چیزی که انسان رو به کمال میرسونه اخلاق میگن که از نظر اعتقادی اگه درنظر بگیری همه اون موعظه هایی که هزاران پیامبر مبعوث شدن که مردم رو به راه راست هدایت کنن میشه اخلاق
Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling
به کمال رسیدن انسان رو چطور معنا میکنین دوست عزیز؟
ایا انسان قراره به کمال برسه؟
درکجا و به چه شیوه؟
هیچ پیامبری مبعوث نشده دوست عزیز
بلکه اونا همشون یکسری مدعی بودن که براساس سطح شعور و ذائقه مردم زمان خودشون یه خدایی علم کردن و مدعی شدن ازش دستور میگیرن
مقصودشونم این بوده که مردم رو دور خودشون جمع کنن و حس قدرت طلبیشون ارضا بشه و به همین خاطر رو نقاط حساس مردم انگشت میزاشتن
بهتره روی هرکلمه و جمله ای فکر کنیم ببینیم اصلا معنی و ماهیتشون چیه
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
شما نظرتون چیه واقعا انسان بوجود اومده که آخرش چی بشه؟ به چی برسه؟؟ تنها وجه تمایز انسان با موجودات دیگه ذات کمالیابی است همیشه انسان دنبال پیشرفت و دنبال فهمیدن چیزهای جدیده بنظرت چه چیزی انسان رو سوق میده به این جهت؟ چه چیزی سبب میشه آدما از خودگذشتگی ایثار فداکاری و هزارتا چیز دیگه انجام بدن؟ مگه غیر اینکه اون حس و فطرت کمالیابی دلیلشه؟ کاملا مشخصه همه آدما بلا استثنا میل به کمالیابی دارن اما با این تفاوت که بعضیا راه درستو میرن و بعضیا به قعر دره پرت میشن
ویرایش توسط mohammad365 : 07-12-2019 در ساعت 08:25 AM
Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling
تموم ذهنیتهای انسان منشا از سلولهای مغز و ترشحات هورمونی داره
انسان معمولا اون چیزایی که دریافت میکنه و تو مغزش پردازش میشن رو به عنوان الگو میپذیره
بنابراین برخلاف تصور شما لزوما هرکسی میل به ایثار و فداکاری و ازخودگذشتگی(که جالبه هر ۳ کلمه یه معنا میدن) نداره
تو حالت معمولش هرکسی اهداف خودشو براساس طول عمر طبیعی یه انسان برنامه ریزی و اجرا میکنه
مگه اینکه به اون شخص القا بشه و در تصورش جهان دیگه ای بنام جهان بعد از مرگ تعریف بشه و اون انسان به همچی باوری برسه تااونوقت براساس چیزی که مغزش دریافت و پردازش کرده ،اهداف خودشو طرح ریزی کنه
یعنی پیشاپیش همچی چیزی در ذهن کسی نیست و انسان ذاتا دلش میخواد اهداف و برنامه هاشو در چارچوب جهان مادی جامه عمل بپوشونه
حالا چه کسایی همچی ذهنیت و باورهایی رو به مردم القا کردن؟
همون بقول شما پیامبرها
اونم در دورانی که دوران جهل بشر بود و سطح اگاهیهای مردم بسیار پایین و حداقلی بود پس ترسیم یه خدای تخیلی و یه جهان تخیلی و وعده جاودانه شدن و ملاقات با خدا و ترسیم جهنم و بهشت و القای بیم و امید به اون مردم جاهل کار سخت و دشواری نبود
اما تو این زمانه دیگه این حرفها نباید خریداری داشته باشن
و تموم پیروان ادیان سامی هم درواقع به پیروی از جهل نیاکان خودشون باقی موندن
وگرنه که اگه همون مدعیان یا بقول شما پیامبرها امروز سر و کله شون پیدا میشد دیگه هیچکس اونا رو به پول سیاه نمیگرفت
واسه همینه که دیگه درین دوره زمانه هیچکس هیچ معجزه ای نمیبینه
به طبیعت بگو حواسش جمع باشد
اگرچه کلی دیر ای تقدیر
اما با دستان و شاخهایم امدهام!
اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت
مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم
شاخ دراورده باشد هنر
و دُمى بافته ام در اخر مغزم
چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست
نقدر ارسطو بر نظریه وحدت اخلاق و معرفت سقراط و افلاطون
http://farabi.ut.ac.ir/elmi/teachers/Article_32.pdf
سقراط اولین فیلسوف و افلاطون شاگردش از فلاسفه قابل احترام هستند ولی ارسطو که شاگرد افلاطون بود با برداشت های اشتباهش باعث شد علم بشر 300 سال عقب بیوفته
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)